داستان ملی شدن صنعت نفت ایران از داستانهای جالبیه که امروز قراره با هم مرورش کنیم. داستان از این قراره که شهریور ۱۳۲۰ دو کشور انگلیس و شوروی با هجوم به ایران تلاش میکنند مانع از دسترسی ارتش آلمان به منابع نفتی ایران و باکو و همچنین اتحاد احتمالی و پنهان ایران و آلمان بشن.
با پایان جنگ جهانی دوم- سال 1945/ 1324 شمسی، بین دو متحد سابق، شوروی و انگلیس، اختلاف بر سر نفت ایران بالا میگیره. دولت شوروی دنبال کسب امتیار نفت شمال بود و تصور میکرد در استانهای شمالی ایران نفت به حد زیادی و برای تجارت پیدا میشه. هرچند ارزیابی کارشناسان نفتی دولت استالین اشتباه بود اما مخالفت مجلس شورای ملی در هرگونه واگذاری امتیاز نفتی به وخیم شدن ارتباطات بین دو کشور دامن زد. واکنش دولت شوروی این بود که به هواداران کمونیست خود اعلام کرد در صحنه سیاست داخلی ایران دست به کار بشن. اینطوری شد که آذربایجان به تصرف فرقه پیشه وری در اومد و آبادان جایی شد برای برای خودنمایی حزب توده.
اعتراضات سازمانیافته حزب توده علیه شرکت نفت انگلیس – ایران مایه امید مردم میشه و فضای ترس و اختناق کمکم از بین میره. در این بین بقیه گروههای اجتماعی و نمایندگان مجلس از خلع ید انگلیسیها حرف میزدن.
دولت انگلیس به ترفند جدیدی دست میزنه و برای تموم شدن و خوابیدن اعتراضات به دادن امتیازات بیشتر تن میده و قرارداد جدیدی رو پیشنهاد میده. اما اقلیت مجلس پانزدهم شورای ملی از تصویب قرارداد جدید جلوگیری میکنه و کار بررسی این پیشنهاد به مجلس شانزدهم کشونده میشه. شور و هیجان در انتخابات مجلس شانزدهم تمامی ایران رو فرا گرفته و تعداد بیشتری از نمایندگان مخالف شرکت نفت انگلیس–ایران، به مجلس راه یافتند.
محمد مصدق در راس مخالفان قرار میگیره و فراکسیون قدرتمند ضد انگلیسی را سر و سامون میده. کمیته مخصوص نفت در مجلس تشکیل میشه و با بیش از چهل جلسه تخصصی در نهایت به ملی شدن صنعت نفت ایران رای میده.
دولت رزم آرا همزمان در حال مذاکره با دولت انگلیس و شرکت نفت بود. ایشون با حضور در مجلس ناتوانی دولت ایران برای اداره صنعت نفت را مطرح میکنه و از نمایندگان میخواد قرارداد موسوم به گس – گلشاییان که تضمینکننده افزایش حق الامتیاز بود منعقد بشه. بخش عمدهای از جامعه سیاسی ایران، رزم آرا را مانع ملی شدن صنعت نفت میدونستند و از طرف دیگه دربار از روابط رزمآرا با انگلیسیها و اقتدار روز افزونش در هراس بودند.
با ترور رزم آرا در ۱۶ اسفند به دست فداییان اسلام فضای ترس و بهت برمجلس چیره میشه. فداییان اسلام تحلیل میکردند پیروزی با ترس دشمن حاصل میشود.
در چنین شرایطی اکثریت نمایندگان مجلس شورای ملی در ۲۴ اسفند به لایجه ملی شدن صنعت نفت رای مثبت میدن. پس از چند روز در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ این لایحه به تصویب مجلس سنا میرسه و شاه اون رو توشیح میکنه ( امضا کردن قوانین توسط شاه پس از به تصویب رسیدنشون در مجلس میگن توشیح کردن) تعطیلات نوروز ۱۳۳۰ با شادمانی مردم تموم میشه و حالا سیاستمداران در فکر به اجرا درآوردن لایحه ملی شدن صنعت نفت بودن و در جلسات رسمی و محافل شبانه شرکت میکردن. پرسش این بود چه کسی میتونه ایران رو از آب و گل در بیاره و این حماسه رو با پیروزی به پایان ببره.
خلع ید انگلیسی ها از نفت ایران کاری بسیار دشواری بود. به همین دلیل و پس از مشورت با دربار، دکتر محمد مصدق برای اجرای «ملی شدن صنعت نفت» در اردیبهشت۱۳۳۰ به نخست وزیری انتخاب میشه. دوره نخست وزیری مصدق از اردیبهشت ۱۳۳۰ تا مرداد ۱۳۳۲ طول میکشه. درباره اهمیت این دوره کوتاه همینقدر بدونید که تا الان درباره اون به اندازه سه یا چهار سلسله تاریخی ایران مقاله و کتاب و سخنرانی و فیلم و عکس منتشر شده.
خروج انگلیسیها از آبادان و مناطق نفتخیز جنوب بلافاصله عملی میشه. دولت انگلیس در واکنش به اون از سلاح تحریم نفتی ایران استفاده میکنه و شکایت خودش رو به شورای امنیت میبره. در حالی که فروش نفت ایران به حداقل رسیده بود و دولت با چالش عمیق اقتصادی مواجه شده بود، کشورهای عربی به ویژه جامعه التهاب زده مصر، آینده خودشون رو در ایران می دیدن، اختلاف درجامعه سیاسی ایران پدیدار میشه. تضاد مصدق با جناحهای سیاسی از جمله دربار، حزب زحمتکشان، فداییان اسلام و آیت الله کاشانی و حتی برخی همراهان نزدیکش همچون حسین مکی بیشتر میشه. اختلاف داخلی به معنای ارسال دعوت نامه به دزد است. شرایط برای کودتا آماده شده بود. در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ زاهدی با چند تانک و تعدادی سرباز و چاقوکش تهران رو تصرف میکنه. شاه به ایران برمیگرده و دولت زاهدی شرایط تشکیل یک کنسرسیوم نفتی با حضور شرکتهای آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی رو فراهم میکنه. کارها تقسیم میشه. خارجیها باید به تولید و فروش نفت میپرداختند و مسؤلیت شرکت ملی نفت که مصدق تاسیس کرده بود محدود به امور غیر صنعتی مثل تهیه مسکن و تالار غذاخوری و باشگاه داری و آموزش میشه. قرارداد کنسرسیوم در ۱۳۳۳ امضا میشه که مدت اون بیست سال بود. در ۱۳۵۳ قرارداد کنسرسیوم لغو و به جای اون قرارداد پیمانکاری به امضا میرسه. در سال ۱۳۵۳ امیر عباس هویدا نخست وزیر با خوشحالی و غرور در مقابل دوربین خبرنگاران از ملی شدن و حاکمیت کامل دولت بر مخازن نفتی و پالایشگاه آبادان سخن میگه...
این بود کل ماجرای ملی شدن صنعت نفت از ابتدا تا انتهای اون. نفت ایران روزهای پرآشوبی رو از سر گذرونده، امیدواریم آینده آرامش بیشتری برای این طلای سیاه و ارزشمند داشته باشه. راستی برای اینکه با ملی شدن صنعت نفت بیشتر آشنا بشین می تونین تو تور خوزستان علاءالدین تراول شرکت کنین و جاذبه های آبادان رو هم اینجا بخونین.
نام عکس | آپلود عکس |
---|